آذربایجانفردا – اسکندر حیدری | در هفتهای که گذشت استاندار آذربایجانغربی میزبان “امید عبدالرحمان حسن” استاندار اربیل عراق بود، انعقاد تفاهمنامه 14 بندی برای آنچه که “گسترش همکاریهای اقتصادی و تجاری” عنوان میشود از جمله رخدادهایی است که در این سفر به وقوع پیوسته است.
اگرچه جزئیاتی از متن این تفاهمنامه منتشر نشده است اما هرچه که هست انعقاد یادداشت تفاهم همکاری محلی در چارچوب سیاستهای کلی نظام، بخشی از وظایفی است که استانداران استانهای مرزی بر اساس بند 10 ماده 2 مصوبه شورای عالی اداری بر عهده دارند.
این امر البته که نباید منحصر و محدود به اربیل عراق باشد و بدیهی است که به لحاظ موقعیت خاص ژئوپلتیک استان آذربایجانغربی؛ انعقاد یادداشتتفاهم همکاری اقتصادی و تجاری با مقامات استانی دیگر کشورهای همجوار نیز میتواند موضوعیت داشته باشد و امّید که ماحصل این یادداشتتفاهمها برای بهبود رفاه نسبی شهروندان استان آذربایجانغربی موثر و سازنده باشد.
بگذریم از اینکه معلوم نیست تفاهمنامه سرمایهگذاری 10 میلیون دلاری که 26 آذر سال گذشته به امضای محمدمهدی شهریاری استاندار سابق آذربایجانغربی با یک سرمایهگذار خارجی امضاء شد تا به این لحظه چه ثمراتی برای این استان داشته است و آیا برنامهای یا ارادهای برای پیگری سرنوشت این تفاهمنامهها وجود دارد یا خیر؟! و آیا همه این تفاهمنامهها صرفاً در حد یک تبلیغات یا شوعاف رسانهای باقی خواهند ماند یا خیر؟! امّا مهمتر از همه اینها، حواشی سفرهایی است که هر بار در فضای اجتماعی و سیاسی استان میپیچد و به تنش افکار عمومی منجر میشود.
یکی از همین دست حاشیههایی که با سفر استاندار اربیل عراق به استان آذربایجانغربی به وجود آمد اظهارنظر نابخردانه و مداخلهجویانه استاندار اربیل عراق در جریانِ گشت و گذار وی در مهاباد یکی از شهرهای جنوبی این استان بود آنجا که در اقدامی غیردیپلماتیک و کاملاً مداخلهجویانه؛ بنا بر آنچه در وبسایت رسمی استانداری اربیل از جزئیات این سفر منتشر شده است، استاندار اربیل خواستار تدریس زبان کردی در دانشگاههای ارومیه و مهاباد شده و استدلال خود را به این موضوع گره زده که همچنان که در دانشگاه اربیل زبان فارسی تدریس میشود در دانشگاههای ارومیه و مهاباد هم زبان کردی تدریس شود!
صرفنظر از آنکه تدریس ادبیات زبانهای محلی در مدارس در کنار زبان فارسی، موضوعی است که در منطوق و مضمون اصل 15 قانون اساسی کشور عزیزمان جمهوری اسلامی ایران به وضوح مورد تصریح واقع شده است و برای اجرایی شدن آن کوششهایی هم از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی انجام شده و حتی در آخرین دور از این تلاشها، طرح اجرای اصل پانزدهم ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (تدریس زبانهای محلی و قومی در مدارس و دانشگاههای کشور) پس از تصویب کلیات آن در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، این طرح هماکنون در دستور کار مجلس یازدهم قرار دارد؛ اما هرگونه اظهارنظر مقامات سیاسی یک کشور خارجی در موضوعاتی از این دست که ماهیتاً در زمره امورات داخلی و حاکمیتی قرار دارد نوعاً اقدامی مداخلهجویانه بوده و با عرف و قواعد دیپلماتیک و الزامات روابط بینالملل در تناقض و تضاد است.
اگرچه استاندار اربیل عراق در موقعیت یا جایگاهی نیست که خواستار بودن یا نبودن وی در موضوعات یک کشور دیگر بتواند محلی از اعراب تلقی شود ولی به قاعده آنچه در عرصه سیاست خارجی و روابط بینالملل مرسوم است کشورها در قبال هرنوع اقدامات مداخلهجویانه در هر سطحی، چه در قالب یادداشت اعتراضی به وزیر امور خارجه یا سفیر کشور خارجی و چه در قالب موضعگیری رسمی از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه؛ واکنشهای متناسبی نشان داده و قاطعانه در مقابل یاوهگوییهای عنصر خارجی میایستند!
با این حال معلوم نیست سفر استاندار اربیل به یکی از شهرهای جنوبی استان آذربایجانغربی با چه هدفی انجام شده و مشخص هم نیست که بازدید از تفرجگاهها و کارخانجات مهاباد به جز فرصتیابی برای بیان اظهارات مداخلهجویانه آن هم در حضور فرماندار مهاباد و سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در اربیل؛ چه حاصلی برای شهرستان مهاباد یا استان آذربایجانغربی در پی خواهد داشت؟! اما چیزی که عیان و آشکار است این است که این اظهارات به هیچعنوان از روی سهو یا ناخواسته بیان نشده بلکه کاملاً از روی آگاهی و به عمد بوده است.
استاندار اربیل عراق به خوبی میداند که بیان اظهارات مداخلهجویانه در حضور استاندار آذربایجانغربی میتواند واکنشهای جدیتری را درپی داشته باشد به همین خاطر این بخش از اظهارات نابخردانه خود را برای لحظات حضور در شهر مهاباد نگه میدارد و میگوید آنچه که حق بیان و اظهار آن را به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی ندارد و این اقدام وی ناخواسته این سوال را در اذهان و افکار عمومی جامعه متبادر میسازد که آیا استان آذربایجانغربی مقصد سفر هیئت اقتصادی تجاری اقلیم اربیل عراق بوده است یا جولانگاه پانکردیسم اربیلی در این گوشه بهشتی از ایران اسلامی؟!